قسمت اول - قسمت دوم - قسمت سوم
تمام مواردی که تاکنون گفته شد، فقط اصول و قواعدی برای شناختن خاطره و یافتن ذهنیتی کلی دربارة آن بود. اما پس از یافتن این ذهنیت، نوبت به کار عملی و نوشتن خاطره میرسد. برای این کار باید به پرسشهای زیر، پاسخهای مناسبی داد.
الف ـ سوژه
1. امروز چه اتفاق مهمی برای من افتاد که نظرم را به خود جلب کرد؟
2. چرا این اتفاق در ذهن من ماندگار شد و نقطة قوت آن کجا بود؟
• نویسنده خاطره باید در هنگام نوشتن، به پرسش شماره 2 دقت بیشتری کند و بکوشد نقطه قوت کار را که سبب ماندگار شدن آن در ذهن خود شده است، پر رنگتر نماید تا بتواند وجود این خاطره را توجیه کند و آن را در ذهن مخاطب خود نیز ماندگار سازد.
ب ـ راوی
نویسنده بهتر است پس از یافتن سوژه مورد نظر خود، برای نگارش خاطره، نوع راوی را هم به نسبت خاطره و متناسب با موضوع آن تعیین کند. در این بخش همان طور که گفته شد، تا حد امکان سعی کنید از «راوی سهیم در ماجرا» برای بیان خاطره استفاده کنید و فقط در صورتی از «راوی ناظر رماجرا» استفاده کنید که شخصیت پردازی و نشان دادن ابعاد روحی و روانی شخصیت اصلی لازم باشد. با این توضیح که راوی سهیم در ماجرا نمیتواند ذهنیتها و ویژگیهای روحی خود را بیان کند، زیرا در این صورت کار بسیار غیر قابل باور خواهد بود؛ در صورتی که اگر راوی شخصیتی ناظر بر ماجرا باشد و از شخصیت اصلی خاطره متمایز باشد، میتواند در خلال شرح حوادث، ویژگیهای روحی و فکری شخصیت اصلی خاطره را نیز شکافته، او را روانکاوی کند تا به این وسیله خواننده را بیشتر درگیر خاطرة خود کند.
ج ـ نوع خاطره
در این بخش، نویسنده باید با توجه به موضوع، کلینگر و جزئینگر بودن خاطرة خود را مشخص کند و آن را در یکی از این دو قالب به رشتة تحریر درآورد.
اگر خاطرة او دارای حادثة نادر و جذابی باشد، باید با کم کردن شاخ و برگ روایت، نقش حوادث را برجسته کند و خاطره را به صورت کلینگر بنویسد.
اگر هم خاطرهاش نسبتاً عادی و معمولی باشد، میتواند با دقت در جزئیات صحنهها، فضاسازیهای ماهرانه و شناساندن شخصیتهای خاطره برای مخاطب، ضعف «اندک بودن سیر حوادث» را بپوشاند.
د ـ آغار خاطره
نویسنده خاطره میتواند به چند روش خاطره را شروع کند؛ روشهایی که حتی شما هم میتوانید پدید آورندة برخی از آنها باشید. اما برای آن که بتوانید تا هنگامی که به پختگی نسبی در این کار دست مییابید، به سادگی خاطرهای را که در ذهنتان وجود دارد بر کاغذ بیاورید، چند نمونه از روشهای آغاز نوشتن خاطره را ذکر میکنیم، اما شما ملزم به استفاده از این روشها نیستید.
شروع به کمک عبارتهای کلیشهای
همیشه بین زمان تصمیمگیری برای نوشتن و زمان قلم به دست گرفتن، فاصلهای هست که باید سعی کنید آن را به حداقل برسانید. اگر این فاصله زمانی زیاد شود، سبب تنبلی، سستی اراده و دور افتادن از موضوع مورد نظر جهت نوشتن میشود. برای جلوگیری از این کار و کم کردن فاصله میتوانید فعلاً از برخی عبارتهای کلیشهای برای شروع خاطره استفاده کنید تا به قول معروف «استارت کار زده شود» و مشکل شروع نوشتن را نداشته باشید.
عبارتهایی که میتوانید برای شروع خاطره از آنها استفاده کنید، اینها هستند:
1. استفاده از یک زمان: «صبح بود» یا «سال 58 بود …»
2. استفاده از یک صحنة ساکن و سپس جان بخشیدن به آن: «من و مجید لب شط نشسته بودیم که …»
3. استفاده از یک رویداد تاریخی: «در جریان جنگ تحمیلی …»
4. استفاده از یک مقطع سنی تحصیلی: «کلاس اول ابتدایی بودم …»
5. استفاده از وضعیت هوا: «سه روز متوالی برف باریده بود» یا «هوا ابری بود»
6. استفاده از یک مقدمه: «کار کردن در یک مدرسه استثنایی مشکل است اما به انسان آرامش و رضایت خاطر میدهد. در یکی از مدارس استثنایی تهران کار میکردم …»
7. استفاده از یک توضیح مختصر: «در سالهای خیلی دور، مدیر یکی از دبیرستانهای اراک بودم. یک روز از دروازة شهر جود راه افتادم که به سمت مدرسه …»یا «چهار سال اسیر بودم . یک روز در زندان …»
8. معرفی یک شخصیت: «او هم مهاجر بود. از مهاجرانی که به خاطر ویران شدن خانه و کاشانهشان «به دست عراقیها، به دیگر شهرها و روستاها مهاجرت کرده بودند.» یا «موجود عجیبی بود. اسمش رضا بود …»
9. استفاده از یک اتفاق: «در سال 1360 در شهداد کرمان زلزله شدیدی رخ داد …»
10. استفاده از مکان: «نزدیک مرز عراق بودیم.»
11. استفاده از یک توصیف یا صحنهپردازی: «بادی سرد زوزهکشان خودش را به پنجره کلاس میزد که به جای شیشه با مقوا بسته شده بود.»
12. «یادش بخیر آن روزها …» یا «عجب روزهایی بود»
13. یادم میآید که …
14. هیچ وقت یادم نمیرود …
15. در خاطرم هست که …
تفاوت خاطره و گزارش
1. خاطره فقط قسمتی از محدودة زمانی را در برمیگیرد که در آن اتفاق برجسته یا حادثة خاصی روی داده باشد یا فکری جذاب در زمانی محدود به ذهن انسان خطور کرده باشد. اما گزارش، شرح دیدهها و شنیدههایی است که دربارة یک موضوع خاص توسط گزارشگر انتخاب میشود.
برای مثال، در گزارش بازدید از مناطق جنگی، نویسنده باید مراحل مختلف سفر را ـ هر چند که حادثة مهمی در آن اتفاق نیفتاده باشد ـ ثبت کند؛ اما در خاطره نویسی، نویسنده فقط اتفاق یا اتفاقهای مهمی را که برای او یا افراد دیگر پیش آمده است، با رعایت اصول و قواعد خاطره نویسی ثبت میکند.
مثال برای گزارش بازدید از مناطق جنگی
صبح روز هشتم فروردین ماه، همراه کاروانی از بسیجیان برای بازدید از مناطق جنگی عازم جنوب کشور شدیم. هوا بسیار گرم بود و پس از بیست ساعت به شهر… رسیدیم. سپس مدتی در آنجا استراحت کردیم و …
همان طور که ملاحظه میکنید، در این نوع نوشته هیچ اتفاق خاصی روی نمیدهد و صرفاً گزارش یک بازید است.
مثال برای خاطرة بازدید از مناطق جنگی
ساعت یک و نیم بعد از ظهر بود. مسعود که به اصرار من در اردوی بازدید از مناطق جنگی شرکت کرده بود، سخت منقلب شده بود و اشک میریخت. هوای شلمچه خیلی گرم بود و من داشتم با چفیه خودم را باد میزدم که چیزی شبیه مین را درست در نزدیکی محلی که مسعود نشسته بود دیدم …
2. نثر گزارش معمولاً حالت صمیمیت و سادگی و بیتکلفی نثر خاطره را ندارد. در گزارش نویسی معمولاً سعی میشود ترتیب و توالی اجزای جمله به صورت نسبی رعایت شود. اما در خاطره نویسی، نویسنده بدون تکلف و با رعایت نکاتی محدود جملهها را به هر صورت که بخواهد، به دنبال هم میآورد.
3. گزارش، بسیار واقعگرایانه از خاطره است؛ یعنی، اگر چه در خاطره نویسی باید از خیالپردازی دوری کرد، گاهی میتوان ذهنیتهای شخصیت یا شخصیتهای خاطره را هم در خلال خاطره به کار برد؛ در صورتی که گزارش نویسی ثبت دیدهها و شنیدههاست و گزارش نویس نمیتواند ذهنیات، احساسات و عواطف انسانها را بیان کند.
خاطره دفاع مقدس
در دوران هشت سال دفاع مقدس و حتی در زیر آتش سنگین دشمن، موضوعی به نام خاطره نویسی نه فقط فراموش نشد، بلکه رونق هم گرفت و همهگیر شد؛ چرا که جبهه و جنگ برای بیشتر رزمندگان واژهای آشنا بود. آنها تاکنون جنگی به آن وسعت را تجربه نکرده بودند و فقط دربارة جنگهای داخلی قبایل یا جنگهای جهانی چیزهایی شنیده بودند. آنها از فضای درس و مدرسه و کار دل کنده و به جایی ناآشنا آمده بودند؛ جایی که در آنجا هر روز برایشان اتفاقات زیادی روی میداد؛ اتفاقاتی عجیب و تازه. و آنان میخواستند این حادثهها و خاطرات را برای کسی تعریف کنند، اما برای چه کسی؟ برای همدیگر که نمیتوانستند بیان کنند، چرا که بیشتر آنها خود از آن اتفاقات با خبر بودند و حتی نقشی در آن داشتند. پس فقط قلم و کاغذ میماند که میتوانست پایگاه خاطرات باشد؛ خاطراتی که پس از استقرار و حضور رزمندگان و درگیری با دشمن و آغاز زندگی در جنگ، اندک اندک به عنوان اولین نوع ارتباط و واکنش فرهنگی عام در میان رزمندگان ثبت شد و اکنون نیز یکی از منابع مهم ثبت شده دربارة دفاع مقدس است.
منابع و مأخذ:
1.خاطره نویسی ـ محمد حسینی
2. درآمدی بر خاطره نویسی و خاطره گذشتهها در گسترة ادب و مقاومت و فرهنگ جبهه ـ علیرضا کمری
3. مسائل زبان شناسی نوین ـ دکتر محمدرضا باطنی
4. زبان و تفکر ـ دکتر محمدرضا باطنی
5. مقالات ادبی زبان شناسی ـ دکتر محمدرضا باطنی
6. زبان شناسی و ادبیات ـ کورش صفوی
7. زبان معیار و زبان شعر ـ احمد اخوت
8. دانشنامة ادب پارس ـ حسن انوشه
9. مقالات زبان شناختی ـ دکتر علی محمد حقشناس
10. جمله و تحول آن در زبان فارسی ـ دکتر خسرو فرشید ورد
11. پنج مقالة تئوری در ادبیات داستانی ـ گروه نویسندگان
پایان
منبع : سایت تبیان